گروه مقاله روز نوشت | تاریخ انتشار 10 آبان, 1394 | نظرات 0 نظر

دانستني‌ها از «حقوقداني كه سالهاي متمادي در پايتخت مشاغل مهمّي داشت» [3]

"قانون اساسی برای همه" دانستني‌ها از «حقوقداني كه سالهاي متمادي در پايتخت مشاغل مهمّي داشت» [3] *قربانعلی مهری مَتانکلایی اشاره: دو بخش اول و دوم اين نوشتار، يكي باعنوان «تفاوت است بين «نبيّ» و «متنبّي»،‌ خواهيد پرسيد چرا؟ پس اين

"قانون اساسی برای همه"

دانستني‌ها از «حقوقداني كه سالهاي متمادي در پايتخت مشاغل مهمّي داشت» [3]

*قربانعلی مهری مَتانکلایی

اشاره: دو بخش اول و دوم اين نوشتار، يكي باعنوان «تفاوت است بين «نبيّ» و «متنبّي»،‌ خواهيد پرسيد چرا؟ پس اين نوشتار را بخوانيد»، و ديگري ذيل عبارت «تشكّر مضاعف از سايت خبر خزر» از نظر گذشت. اما مقاله سوم با عنوان زير جهت ملاحظه تقديم حضور مي‌گردد:

طرح يك شبهه و پاسخ به آن

1.پيش از پاسخ به شبهه‌ها، لازم دانستم اعلام بدارم اگر باور و اعتقاد به اصول و موازين شرع و قانون اساسي كه همه آن تفصيل در متني كوتاه، مُجْمَل و رسا، در ذيل اصل 177 قانون اساسي بعنوان منشور نظام جمهوري اسلامي ايران، انعكاس يافته،‌دلالت بر التزام لساني، قلبي و عملي هر شهروند ايران اسلامي به آن قانون معیار، یا منشور و ميثاق مشترک میان حاکمیت و مردم بوده باشد، همگان و ازجمله صاحب ارجمند سايت «خبرخزر» مطمئن باشند التزام راقم اين سطور به چنين مباني و اركاني نه هم‌اكنون، بلكه پيش از آنكه ديگر جنابان بر مُخَيَّله مباركشان خطور دهند چنان بوده است و خواهدبود كه در رباعي منسوب به حكيم بوعلي سينا كه او نيز در برهه‌اي از دوران عمرش و به مناسبتي به بي‌ديني و لاقيدي اشتهار يافته و در پاسخ به ديگران و به انگيزه «اِسكات خصم» سروده بود، قطعاً با زمزمه‌ي الفاظ رباعي،‌هر انديشمندي پاسخ اينجانب را نیز در نوع ارتباط و تعلق خاطرم به نظام مقدس جمهوري اسلامي و اركان و مباني آن درخواهد يافت. و امّا آن رباعي، و آن متن پاياني اصل177 قانون اساسي.

کفر چو منی گزاف و آسان نبود                     محکم تر از ایمان من ایمان نبود

در دهر یکی چون من و آنهم کافر                     پس در همه دهر یک مسلمان نبود»

2.و امّا، اصل 177 قانون اساسي می گوید: «بازنگري‏ در قانون‏ اساسي‏ جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏، در موارد ضروري‏ به‏ ترتيب‏ زير انجام‏ مي‏ گيرد:‎‎‎‎‎‎مقام‏ رهبري‏ پس‏ از مشورت‏ با مجمع تشخيص‏ مصلحت‏ نظام‏ طي‏ حكمي‏ خطاب‏ به‏ رئيس‏ جمهور موارد اصلاح‏ يا تتميم‏ قانون‏ اساسي‏ را به‏ شوراي‏ بازنگري‏ قانون‏ اساسي‏ . . .  پيشنهاد مي‏ نمايد . . . » و در فراز پایانی می افزاید: «محتواي‏ اصول‏ مربوط به‏ اسلامي‏ بودن‏ نظام‏ و ابتناي‏ كليه‏ قوانين‏ و مقررات‏ بر اساس‏ موازين‏ اسلامي‏ و پايه‏ هاي‏ ايماني‏ و اهداف‏ جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏ و جمهوري‏ بودن‏ حكومت‏ و ولايت‏ امر و امامت‏ امت‏ و نيز اداره‏ امور كشور با اتكاء به‏ آراء عمومي‏ و دين‏ و مذهب‏ رسمي‏ ايران‏ تغيير ناپذير است‏.»

3.قوانین موضوعه به عنوان دستاورد عقل جمعي بشر و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اثر ماندگار خردمندان و مصلحان ايران اسلامي است كه احكام آن بر صفحه كاغذ به نگارش درآمد. اين قانون، محكماتي دارد و غيرمحكماتي. ممكن است غيرمحكمات آن، روزي مورد تجديد نظر قرار گيرد، اما به تأَسّي از شريفه قرآني كه مي‌فرمايد: « مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا . . .»[بقره:106] قطعاً متن بعدي بهتر از متن قبلي رقم خواهد خورد. و اما اركان و مباني آن، ثابتاتي است كه تا نظام باقي است آن مباني نيز لايتغيّر خواهند ماند. در این خصوص باید گفت: تا باد چنین باد.

4.بنابراين، مصلحت آن است راجع به اعتقادات بنيادي ديگران نسبت به اصول و مباني نظام به گونه‌اي قلم فرسايي شود كه به تعبير جناب حافظ: «جامه كس سيه و دلق خود ازرق نكنيم». اما، اين را نيز بايد بدانيم كه امام ششم حضرت صادق آل محمد(ع)‌ به پيروي از رسول مكرم اسلام(ص) كه فرمود« المومن مرآة المومن» در ضرورت اهتمام همگان به پذیرش نقد و انتقاد تأكيد مي‌فرمايند: « أَحَبُّ إِخْوَانِی إِلَیَّ مَنْ أَهْدَی إِلَیَّ عُیُوبِی». پس نقد ديگران را بايد بعنوان هديّه پذيرا باشيم. درصدد رفع عيب برآييم.  اگر عيب و نقصي در كار نباشد، تحليل ديگران را نسبت به خود محمول بر خيرخواهي بدانيم. حتي اگر در بيان مطالبشان عنصر دشمني را –العياذ بالله- مشاهده نمائيم به تعبير حافظ شيرين سخن خطاب به خود بگوئيم:

«حافظ ار خصم خطا گفت نگيريم بر او          ور به حق گفت جدل با سخن حق نکنیم».

اين نكته را نيز متذكر شويم تا نبض گيري دوستان از اصحاب قلم و بيان را، راجع به خود مغتنم شماريم، از تعصّب بی جا بپرهیزیم و با بازنگري در خود، اگر عيبي باشد درصدد رفع و دفع آن برآئيم.

5.و امّا نظر به مراتب فوق، صاحب پايگاه خبر خزر در ادامه گزارش خود می گوید: «او – قربانعلي مهري- و خانواده‌اش در جريان انتخابات سال88 و حتي بعد از انتخابات! حامي سرسخت مير‌حسين موسوي بودند.» قبل از پاسخ به اين فراز از گزارش، استدعاء آن است «سه نكته»ي آغازين در طليعه‌ي بخش نخست اين نوشتار كه در شأن «خبر، قلم و نوشته» آمده است را براي يكبار ديگر از خاطر عاطِر بگذرانند تا پاسخ را متناسب با شبهه مطروحه مورد ارزيابي قرار دهند.

6.و اما پاسخ، اينكه در جريان انتخابات، از جناب مهندس ميرحسين موسوي حمايت كردم هم خود و هم خانواده‌ام،‌ با قطع نظر از اینکه نظام انتخابات در جمهوری اسلامی ایران «به طور مستقیم و با رأی مخفی» انجام می پذیرد و قاعدتاً کسی از رأی دیگری اطّلاع ندارد و با انصراف از اینکه معلوم نیست صاحب محترم سایت با چه ابزار «نیّت خوانی» توانست کشف سِرّ نماید، امّا برای اجتناب از شکل گیری جدال های بی ثمر و خودداری از پاسخگویی به «قیل و قال»های بی اثر و با آرامش خاطر می گویم مطلب مورد ادّعای مندرج در سایت امری است درست و گزارشي است مطابق با واقع. و امّا اينكه فرموده‌اند: «و حتي بعد از انتخابات!» خود و خانواده اش حامي جناب ايشان بوده‌اند، موضوعي است مع‌الاسف مغلطه گونه و سفسطه آميز كه نيازمند اِمعان نظر بيشتر است. امّا به زعم صاحب پايگاه خبر خزر، دارابودن ‌چنين سابقه‌ي حمايتي از يك نامزد انتخاباتي در جريان انتخابات آیا از مصاديق «ذَنْبٌ لايُغْفَرُ» يعني گناهي نابخشودني است؟! آيا چنين سابقه‌اي از مصاديق حضور و عضويت در دسته‌هاي مُحارب و مخلّ امنيت ملّی و آرامش كشور است و مستوجب تعقيب و كيفر؟!

7.علاوه بر اصل99 قانون اساسي، به موجب اصل118 همين قانون و نظريه تفسيري شماره1234 مورخ1/3/1370 شوراي نگهبان، «نظارت نهاد شوراي نگهبان بر انتخابات ازجمله انتخابات رياست جمهوري،‌نظارتي است استصوابي و شامل تمام مراحل اجرائي انتخابات ازجمله تأييد و ردّ صلاحيت كانديداها مي‌شود.» بنابراين،‌مستفاد از اصل 116 قانون اساسي، اسامي نامزدهاي رياست جمهوري با طي طرق قانوني و پس از تایید شوراي نگهبان توسط وزارت کشور اعلام مي‌شود. رهبري معظّم نيز به تأسّي از حضرت امام(ره) بارها بر اين نكته تأكيد دارند هر فرد كه با گذر از فيلتر و صافي شوراي نگهبان،‌موفق به تصاحب آراء مردم شود،‌از ديدگاه ايشان رئيس جمهور است (نقل به مضمون). به زعم صاحب سايت، اگر برخوردار بودن شخص از چنان سابقه‌ي حمایتی از یک نامزد انتخاباتی در جريان انتخابات، جرم باشد آيا نبايد اقدام نهاد محترم شوراي نگهبان در تأئيد عنصري نامطلوب بعنوان نامزد انتخابات را در وقوع چنين جرمي بزرگ مقصر دانست و ملامتش كرد؟! آيا به باور صاحب پايگاه خبرخزر، تأييد متعمّدانه ی چنان عنصري نامطلوب براي حضور در عرصه‌ي انتخابات رياست جمهوري، پیشاپیش خود از دلايل بارز بر بطلان انتخابات نخواهد بود؟! آدمی باید همیشه ملتزم و پایبند آثار و تبعات ناشی از گمانه زنی های خود بوده باشد. لذا رعایت احتیاطات لازم در اظهار نظرها، نخستین شرط آداب ورود در عرصه بیان و بَنان است. فضا براي طرح مباحث حقوقي فراهم نيست و الا بيش از اين قلم فرسايي مي‌شد.

8.اين‌جانب از قريب به چهل سال پيش تاكنون به منظور نقش‌آفريني ‌در تعيين سرنوشت سياسي، اجتماعي خود همواره در تمام انتخابات، حضوري فعال داشته و بر اين حضور مي‌بالم. در انتخابات سال 1388 نيز به نامزد مورد علاقه خود رأي دادم و به دادن رأيي كه رأي به نظام است به خود افتخار مي‌كنم. و اما اگر کسی با علم غیب و در عالم ذرّ، می دانست که فلان عنصر سیاسی از قبل از آغازین لحظات ولادت، نطفه اش چنان انعقاد یافت که در چنان روزی در صدد معارضه برخواهد آمد و از این حیث، برائت از او را بر خود فرض می دانست، اینجانب با صراحت اعلام می دارد هرگز دارای چنین علم غیبی نبوده تا بتواند جستن چنین برائتی را تجربه کند. چنین درس و آموزه ای را نه از مقدمات اصول و معارف عقلی و شرعی آموخته، نه از الفبای سیاست و کار گزاری فرا گرفته و نه در ارکان نظام جمهوری اسلامی یا در مبانی قانون اساسی سراغش را یافته است. راقم این سطور، فقط این را از حکیم الهی و رهبر فرزانه (ره) آموخته است که «میزان، وضع فعلی افراد است»، امّا هرگز به خود اجازه نخواهد داد بدون دلیل، وضع فعلی افراد را عطف بما سبق نموده و به گذشته آنان سرایت دهد. 

9.اما پرسش از صاحب سایت آن است از برپايي نخستين صندوق‌هاي آراء در مساجد و مدارس كه رفراندوم يا همه‌پرسي جمهوري اسلامي در دهم و يازدهم فروردين1358 اولين آن بود تا دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري در سال1392 كه آخرين آن بود آيا احدالنّاسي از مرد و زن در زير سقف آسمان ايران اسلامي مي‌تواند گواهي دهد آقاي قربانعلي مهري و خانواده‌اش را در ستادي، يا بعنوان مأمور بر سر صندوقي، يا حين سخنراني در جمعيت و جماعتي و يا به عنوان عضو در حزب و جناحي ديده يا نامش را شنيده است؟ آقاي مهري انقلاب كرد نه اكنون، ‌بلكه در سنين نوجواني و جواني در دهه 50 تا  بلكه ديگران به انقلاب و نظام بپيوندند.‌ آنگاه كه فوج فوج به جريان خروشان نهضت و نظام نوپاي اسلامي می پيوستند و تازه واردان را در پي فتح و پيروزي در احزاب و جناح‌ها،‌در ستادها و جمعيت‌ها و به عنوان مجري، امين و ناظر انتخابات بر سر صندوق‌هاي آراء مي‌ديد، به نشانه ی شکر پیشانی بر خاک می سایید، چون ‌بخشي از تكليف خود را انجام شده مي‌يافت. اما چرا اكنون در پيرانه‌سري، هواي جواني كرد، بر سر ذوق آمد و خود را بازيگر و نقش‌آفرين مي‌يابد، قطعاً با مراجعه به پايگاه اطلاع رساني به نشاني «WWW.GHORBANALIMEHRI.IR» و ملاحظه مقاله‌ي «نقد حال» و مطالعه يكي دو پاراگراف پاياني از آن مَقال، به پاسخ دست خواهند يافت. لذا جهت جلوگيري از اطناب كلام، تكرار نمي‌كنم.

10.آيا صاحب پايگاه «خبر خزر» مي‌تواند نه آنکه 5 نفر، بلكه حداكثر 2 نفر را پيدا كند كه گواهي دهند آقاي مهري در ظرف سالهاي پس از انقلاب،‌خاصه در انتخابات سال88 در جمعشان حاضر شد و آنان را به شنيدن سخنان خود در باب انتخابات و تبليغ له يا عليه فرد يا افرادي فرا خواند يا با آنان درخصوص اينكه به كه رأي دهند و به چه رأي ندهند در مقام احتجاج برآمد، يا مقاله‌اي نوشت و بيانيّه‌اي صادر كرد؟ البته ناگفته نماند راقم اين سطور در تهيه بيانيّه‌اي كه روزهاي پس از انجام انتخابات رياست جمهوري سال88 ازطريق نهاد محترم شوراي نگهبان، در رسانه‌ها انتشار يافت به دليل توفيق حضوري كه در «مركز تحقيقات شوراي نگهبان» داشتم در تهيه و نگارش آن بيانيّه سهمي اندك داشت و به اين ميزان از حضور در تدوين عالي‌ترين سند انتخابات كه قطعاً براي برخي حسّاسيّت‌برانگيز است و شنيدن نامش،‌ اگر نگوئيم لرزه بر اندامشان مي‌اندازد، قطعاً قندها را در دلشان آب مي‌كند بر خود مي‌بالد.

11.اين نكته را نيز بيفزايم،‌در نخستين دوره انتخابات رياست جمهوري سال 1358 كه آقاي جلال‌الدين فارسي نامزد انتخابات بنا به دليل قانوني و البته صرفاً به لحاظ شكلي، صلاحيتش مردود اعلام شد و نام آقاي دكتر ابوالحسن بني صدر با افتادن بر سر زبان‌ها،‌آراء افزون بر 11ميليوني مردم را به خود اختصاص داد،‌ اگر بشنوند راقم اين سطور جزء همان اقليت 600.000 نفري بوده است كه به مرحوم دكتر حسن حبيبي كانديداي مشترك جامعه مدرسين و روحانيت مبارز تهران رأي داد، قطعاً با توصيفي كه از من در پايگاه «خبر خزر» به عمل آمد با اعجاب و شگفتي از خود خواهند پرسيد: «مگه ميشه؟! مگه داريم؟!» اما چه بايد كرد؟ شده است ديگر.

12.غرض آنكه در نخستین دوره ی انتخابات ریاست جمهوری سال 58، يكي از علماي بزرگ كه اكنون در مقام مرجعيّت عُظمي است در برابر اجماع جامعتَين مدرّسين و روحانيت مبارز، خَرْق اجماع كرد و به نفع آقاي بني صدر در مقام صدور بيانيه برآمد. نمي‌دانم غوغا سالاران موج سوار،‌ نسبت به آن «فقیه مرجع» و در رابطه با آن جماعت 11ميليوني چه قضاوتي خواهند داشت؟ نكند خواهند گفت همان11 ميليون توطئه‌گر!! بودند كه با زاد و ولدشان در سال88 به بالغ بر 13 ميليون فتنه‌گر!! فزوني يافتند و منحرفین از خط اعتدال و میانه را به دنبال خود کشاندند؟! به هر حال،‌اين‌جانب در زمره آن 11ميليون نبوده، ‌اما در اينكه آيا در زمره اين 13 ميليون بوده است يا خير؟ خود داند. و امّا، اين جمعيت 13 ميليوني به همراه آن جماعت11ميليون را در کنار قاطبه ی ملت بزرگ ایران، سرمايه نظام مي‌داند نه مايه وبال.

13.نمي‌دانم پايگاه «خبر خزر»، اين را هم از خود يا ديگران پرسيده است كه آقاي قربانعلي مهري،‌ از بعد از انتخابات 88، به جز مشاركت جستن در تدوين بيانيّه‌اي كه ذكر شد آيا در مقام صدور بيانيه‌اي يا تشكيل ميتينگ و انجام سخنراني‌اي هم برآمده است؟ آيا ردّ پايي در آشوب‌ها و بگير و ببندهاي خياباني از او و خانواده‌اش به ثبت رسيده است تا نتوان درصدد انكار برآمد؟! چنانچه گواهاني صادق، خواه از هر جمعيت و جناح بر مشاهده چنين مواردي گواهي دهند، پيشاپيش مي‌گويم مورد قبول است و غيرقابل اعتراض. بنابراين، انتظار از اصحاب قلم و بيان و رسانه و جريده، خواه مكتوب باشد خواه مجازي، آن است به صرف ظنّ و گمان در صدد قضاوت، ارزيابي و اطلاع‌رساني برنيايند. چون نتيجه كار، خوب درنخواهد آمد وآني نخواهد شد تا دلخواهشان گردد. قرآن چه نيكو هشدار مي‌دهد: « وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولًا»[اِسراء:36]

14.پايان بخش اين قسمت از نوشتار آن است كه صاحب پايگاه، حمايت سرسختانه اينجانب و خانواده‌ام را در دفاع از آقاي ميرحسين موسوي، كجا ديده‌اند و شنيده‌اند كه بي‌محابا مي‌گويد: « و شايد- آقاي مهري- آن روز فكرش را هم نمي‌كرد كه ممكن است روزي به تأييد صلاحيت نياز داشته باشد.» به اين آقا يا خانم محترم و صاحب پايگاه مي‌گويم: «آیا جناب ایشان گمان نمی کرد براي ردّ صلاحيت چون مني، شاید ده‌ها دليل ديگر بتوان يافت كه اگر ملاقاتي حضوري با اينجانب ترتيب مي‌دادند قطعاً ناگفتني‌ها و ناشنيدني‌هاي فراواني مي‌يافتند و مي‌شنيدند. يافتني‌ها و شنيدني‌هايي مستند و مستدل، كه چه بسا بهتر و دلنشین تر مي‌توانست عليه صاحبش به كار آيد.» امّا، اجازه مي‌خواهد بگويد اين دليلي كه درخصوص ردّ صلاحيت من مورد گمانه‌زني قرار گرفت، اقلّ آنكه به باور اينجانب که چندان بی اطلاع از خاستگاه و مبانی شکل گیری حوادث و وقایع ایّام نمی باشد، «دليلي است به غايت عليل». شما چه می فرمایید؟

بخش آخر نوشتار در پي خواهد آمد.انشاءالله.

*«دبیر هیأت بررسی و تطبیق مصوبات دولت با قوانین مجلس»

‌چهار شنبه، 06 /08/ 1394

برچسب ها
#نظرات خوانندگان
ارسال نظر جدید
ثبت نظر جدید
ایمیل منتشر نخواهد شد
Captcha reload